ایدل، طراح لباس عروس، خودش را درگیر یک کشمکش با دوست پسر سابقش و ازدواج قریبالوقوع یک عروس میبیند. در حالی که او در این موقعیت دست و پا میزند، با گذشته خودش و پیچیدگیهای روابط دست و پنجه نرم میکند.
قتل وحشیانه حمدی آتیل بای در جنگل از مسیر دادستان جوان لیلا که می خواهد گذشته درهم و برهم خود را پشت سر بگذارد و اکنون نظم جدید خود را برقرار کند و کنان، روزنامه نگار جاه طلبی که زندگی منظم و معروفی دارد، عبور می کند. با این حال، این قتل نه تنها از نابودی عشق آنها، بلکه حقیقتی که آنها در مورد زندگی خود می دانند نیز خبر می دهد.
به سرنوشتت لبخند بزن داستان زندگی دو دختر جوان که در پرورشگاه بزرگ شدن رو نقل میکنه. ادا و یارن که در یک پرورشگاه در بورسا بزرگ شدن، همدیگه رو خواهر هم دونستن. یارن دوست داره کنکور بده و از پزشکی قبول بشه ولی ادا حتی دبیرستان رو هم نیمه تموم رها کرد. این دو دختر جوون که 18 ساله شدن و به سن قانونی رسیدن، میخوان برای خودشون یه زندگی بسازن. ادا و یارن یه روز به یه پارتی خونگی میرن و اون پارتی زندگی جفتشونو بشکل غم باری تغییر میده…