یک باستانشناس مشهور جهانی و یک وکیل عملگرا سالها پس از پیوند دوران کودکیشان، زمانی که دوستی معصومانهشان به چیزی ناگسستنی تبدیل شد، دوباره با هم ارتباط برقرار میکنند.
یک کارمند کوشا و جدی شهری و یک موجسوار خونسرد و بیخیال، هر دو وارث یک شرکت، وقتی در اتاق هیئت مدیره گرد هم میآیند و همکاری میکنند، میبینند که وجوه مشترک بسیاری دارند.
قتل وحشیانه حمدی آتیل بای در جنگل از مسیر دادستان جوان لیلا که می خواهد گذشته درهم و برهم خود را پشت سر بگذارد و اکنون نظم جدید خود را برقرار کند و کنان، روزنامه نگار جاه طلبی که زندگی منظم و معروفی دارد، عبور می کند. با این حال، این قتل نه تنها از نابودی عشق آنها، بلکه حقیقتی که آنها در مورد زندگی خود می دانند نیز خبر می دهد.
حیات یک دختر روستایی با پدر و مادر سختگیر است. او با رئیسش مورات رابطه عشقی و نفرت دارد. حیات پر از رازهایی است که می تواند شغل و رابطه او را خراب کند.