سیدرضا طلبهای است که به تازگی با خانواده اش به تهران آمده، تا در کلاسهای استاد اخلاقی که وصف او را بسیار شنیده است شرکت کند. اما متوجه بیماری اسکلروز چندگانه همسرش زهرا میشود و به ناچار برای تهیه هزینه درمان او تغییراتی در شیوه زندگی اش میدهد…
کلاه قرمزی که بزرگ شده، مشغول تحصیل است اما بازیگوشیهایش سبب میشود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او برای اینکه شغلی به دست آورد نیز نتیجهای در بر ندارد تا اینکه از طریق تماشای تلویزیون و برنامه آقای مجری تصمیم میگیرد تا روانه تلویزیون شود. کلاه قرمزی به تهران نزد پسرخاله میرود و با کمک او راهی تلویزیون میشود و در آنجا به خاطر علاقه زیادش به آقای مجری که مشکلاتی دارد سعی میکند تا موانع راه ازدواج او را از بین ببرد …