Francesco Arlanch

داستان سنت پیتر، یک رهبر پرشور، از مصلوب شدن عیسی تا خودش....

ویولا ویتال، زنی باشکوه و مغناطیسی که همیشه در زمینه روزنامه نگاری مد کار کرده است، از پاریس به پالرمو نقل مکان می کند، تنها با خوش بینی و اعتماد مسلح به جستجوی پدری که هرگز نشناخته است.

چهار فرشته (راف، اوری، شیرین (Sweet) و میکی) و چهار شیطان (سولفوس، کابیریا، کابال و گاز) به زمین فرستاده می‌شوند، در یک منطقه بلااستفاده از مدرسه طلایی، جایی که همه چیزهایی را که برای تبدیل شدن به فرشتگان نگهبان و شیاطین نگهبان نیاز دارند، یاد می‌گیرند. . فرشتگان و شیاطین به عنوان بخشی از آموزش خود ملزم به تشکیل جفت هستند، که هر یک باید با یک انسان به نام زمینی سروکار داشته باشند و به آنها کمک کنند تا بین راه درست و غلط در زندگی انتخاب کنند بدون اینکه کشف شوند. فرشتگان و شیاطین نمی توانند همزمان عمل کنند، بنابراین تصمیم می گیرند در اتاق چالش با هم درگیر شوند که چه کسی اول کار کند.