داستان درباره نویسندهای است که به مزرعه خانوادگیاش پناه میبرد تا بتواند به نوشتن رمانش ادامه دهد. در آنجا به طور اتفاقی با عشق دوران جوانیاش که یک نجار است روبرو میشود. با همکاری هم برای احیای روح کریسمس در شهر، این دو نفر مجدداً به یکدیگر نزدیک میشوند و عشق قدیمیشان دوباره شکوفا میشود.
یک حسابدار شکست خورده از لحاظ عاطفی تصمیم می گیرد از روال عادی دوری کند و دوست گمشده خود را پیدا کند که سرنخ هایی از محل اختفای او در سراسر پارک های ملی در سراسر غرب برای او به جا گذاشته است...