پیرمردی بدخلق و بیمیل، راهی اسپانیا میشود تا آخرین بار دوست قدیمیاش را که در آستانه مرگ است ملاقات کند. همسر او که به آلزایمر مبتلاست نیز او را همراهی میکند. در طول سفر، این پیرمرد سخت دل، آرامآرام نرمتر میشود و عشق را دوباره در زندگیاش پیدا میکند.
ماشا به طور اتفاقی درگیر رابطه ای با لوک، پدر دو فرزند میشود که از همسرش سابقش طلاق گرفته است. به نظر میرسید چیزی مانع راه آنها نیست تا اینکه لوک بیمار می شود…