Martin van Waardenberg

پیرمردی بدخلق و بی‌میل، راهی اسپانیا می‌شود تا آخرین بار دوست قدیمی‌اش را که در آستانه مرگ است ملاقات کند. همسر او که به آلزایمر مبتلاست نیز او را همراهی می‌کند. در طول سفر، این پیرمرد سخت دل، آرام‌آرام نرم‌تر می‌شود و عشق را دوباره در زندگی‌اش پیدا می‌کند.

روبرتو به خاطر معامله‌ای فریبکارانه غرامت می‌پردازد، خود را تاجر معرفی می‌کند و عاشق دختر ثروتمندی می‌شود.

بو تنها فرزند والدین ثروتمند است و به یک مدرسه خصوصی در سوئیس می رود. وقتی تعطیلات شروع می شود، او ربوده می شود و دنیای ثروتمند، امن و منزوی اش زیر و رو می شود...

گروهی از راهبان که برای جلوگیری از تبدیل صومعه خود به یک استراحتگاه رفاهی شیک تلاش می کنند، زمانی که معجزه واقعی در محوطه آنها اتفاق می افتد، دنیایشان زیر و رو می شود...