لورنسو، مهاجر غیرقانونی برزیلی و دلشکسته، در پرووینستاون به دنبال هدف است. او با موریس وارد رابطهای پرشور میشود و هر دو تلاش میکنند تا با گذشته و آینده نامعلومشان کنار بیایند.
به نظر می رسد امیلی با یک دختر، یک شرکت روابط عمومی موفق، یک ارث خانوادگی و یک ازدواج قوی با کایل زندگی عالی دارد. اما با ورود لیلی که ادعا می کند خواهر ناتنی اوست همه چیز به هم می ریزد و باعث هرج و مرج در دنیای او می شود...