چهار سال از آخرین عروسی دیوانه وار گذشته است و جوانترین عضو خانواده سردیوک، زاخار، قصد دارد که با کسی ازدواج کند. همانند سنت فرزندان واسیل، او برای تشکیل خانواده یک روابط عجیب و غریب را انتخاب کرده است - دختری زیبا به نام رادا از بارون چابک...
یک سال پس از یک عروسی دیوانهکننده، یک شگفتی دیگر، یک دختر دیگر و یک داماد جدید، آنها بخشی از دیوانهکنندهترین ماجراجوییها میشوند که طنز اوکراینی را نشان میدهند...
پدری دخترش را به دانشگاه فرانسه می فرستد و در آنجا با یک جراح قلب فرانسوی نامزد می کند. وقتی متوجه می شود نامزدش آفریقایی تبار است، سعی می کند از برگزاری مراسم عروسی جلوگیری کند...