آبیرامی که در پی یافتن نامزد گمشدهاش، کیران، است، تصمیم میگیرد با آساوین، یک روزنامهنگار، همراه شود. بررسیها و تحقیقات مشترک این دو، پرده از شبکهای تو در تو و پیچیده از رازها برمیدارد و آنها را به سمت یک معمای ناشناخته و عمیقتر از آنچه تصور میکردند، میکشاند.
گوتلی، پسر یک جاروکش فقیر، رویایی دارد: رفتن به مدرسه. اما مانع او، طبقه اجتماعیاش است. یک مدیر مدرسه به او دلسوز است، اما در برابر تبعیض طبقاتی ناتوان است. وقتی آنها پیوندی ناگفته ایجاد میکنند، رویای گوتلی امید میبیند...