بروک با دو مرد ازدواج کرده است: استفان، عشق دوران دبیرستانش، و دین، شوهر ثروتمند و مسنتر او. بروک و استفان برای پول نقشههایی میکشند، اما دختر دین، الیزا، آنها را تهدید به افشاگری میکند. بروک از این نقشه پشیمان میشود و در نهایت با خطرات زیادی روبرو میشود.
زک و کلر یک پسر تازه متولد شده به نام اوون دارند، آنها وِرا را به عنوان پرستار بچه استخدام میکنند و برای والدین جدید کمی تسکین میدهند - اما چه چیزی باعث شد که لیز خودش را بکشد؟...