در شب کریسمس، خانوادهای برای آخرین تعطیلاتشان در خانه اجدادیشان گرد هم میآیند. با گذشت شب و افزایش تنشهای بین نسلها، یکی از نوجوانان همراه با دوستانش مخفیانه از خانه بیرون میزند تا محلهی زمستانی را به تسخیر خود درآورد.
در نیمهشب، مردم شهر حومهای در سکوت به زندگی خود ادامه میدهند. اما در این میان، برخی از آنها با اسکیتبرد خود به خیابانهای خلوت میروند و در سکوت و آرامش به گشت و گذار میپردازند...
یک رسم عجیب و غریب در یک فروشگاه مواد غذایی محلی، سرنوشت نسل جوانان را تعیین می کند. این رسم برخی را به فرار از شهر حومه ای شان وامی دارد و برخی دیگر را به ماندن محکوم می کند.