این داستان پیرامون تلاشهای مورگان بروستر برای به دست آوردن ثروت عمویش پیش از کریسمس میگردد. در میان شلوغی و هیاهوی تعطیلات، او به طور غیرمنتظرهای عشق را تجربه میکند، ایمانش تقویت میشود و متوجه اهمیت خانواده و بخشندگی میشود.
یک دختر جوان که از خانه فرار کرده بود، با یک سرباز جنگ خلیج فارس بی خانمان آشنا شد. این سرباز که از جنگ آسیب دیده بود، به دختر کمک کرد تا زندگی خود را دوباره بسازد و امید را به او بازگرداند.