نادارسان، جوانی بیعلاقه به سیاست، برای پاسداشت یاد پدر، نامزد انتخابات شورای روستا میشود. او با ورود به دنیای پرفراز و نشیبِ سیاست انتخابات، با خشونت، رقابت و خیانت روبرو میشود.
سلوا، دانشجوی کالج که آرزوی فوتبالیست شدن را در سر دارد، از کمبود فرصتها به شدت آزرده خاطر است. خشم او باعث میشود تا درگیر مسائلی شود که نه تنها به خودش، بلکه به خانوادهاش نیز آسیب میرساند.