ازدواج نیلگون به دلیل طلسم شدن خانوادهاش توسط یک جن ممنوع است، اما او بیتوجه به هشدارها ازدواج میکند و زندگیاش به کابوسی تبدیل میشود. نیلگون و خانوادهاش با راهنمایی جادوگری به نام جناب سحر، سفری عرفانی و پرخطر را برای حل مشکل خود آغاز میکنند.
سه دانشجوی جامعهشناسی با استفاده از بودجهی دولتی برای انجام پژوهشی در زمینهی فولکلور، به روستایی دورافتاده سفر میکنند. هدف آنها بررسی ritual of exorcism است که سالها پیش در آن روستا رخ داده و منجر به مرگ دختری جوان شده است.
توغبا، زنی جوان، برای فال گرفتن به سراغ یک فالگیر میرود. فالگیر به او هشدار میدهد که رازهای فال را فاش نکند، اما توغبا این رازها را در کلاب هاوس فاش میکند. پس از این اتفاق، زندگی توغبا با آشفتگی و نفرین روبرو میشود.