پس از یک جنگ ویرانگر در یک تمدن ترسناک آنارشیستی آینده، آلن و خانواده اش تصمیم می گیرند از شهر نقل مکان کنند و در یک زباله دان بزرگ مستقر شوند تا با زباله ها زنده بمانند. اما کمبود آب بسیار زیاد است. این یک مبارزه برای وجود است.
پتر پس از رها کردن تحصیلاتش و به هم زدن نامزدیاش، به زادگاه و نزد مادرش بازمیگردد. مادر با شور و اشتیاق فراوان او را میپذیرد، زیرا او را تمام و کمال و به هر شکلی فقط برای خودش میخواهد.