یوسته و ارنستا، همسران لوکاس و توماس، به مناسبت پیروزی لوکاس در مسابقات هنرهای رزمی و جشن تولد توماس، یک آخر هفته را در خانهی ییلاقی همراه با خانوادهها تدارک میبینند. قرار بر این بود که آخر هفتهای آرام در روستا سپری شود.
داستان درباره یک زوج به نامهای سیم و گیدره است که احساس میکنند زندگی زناشوییشان کسلکننده شده است. یک شب، آنها بهطور غیرمنتظرهای با یک زن دیگر رابطه برقرار میکنند. بعد از این اتفاق، گیدره کاملاً گیج میشود و سیم به شدت سردرگم میگردد. سیم تلاش میکند همسرش را متقاعد کند که با یک زوج دیگر وارد رابطه شوند. اما اوضاع در مهمانی مجلل آن زوج، طبق انتظار پیش نمیرود.