دویست سال پیش شهر زیر زمینی »امبر« به عنوان پناهگاهی برای آخرین بازمانده های نژاد بشر بنا شده و حالا ژنراتوری که تأمین کننده ی روشنایی، گرما و هوا بوده در حال از کار افتادن و ذخایر آب و غذا رو به اتمام است. اما در حالی که شهردار (مورای) قادر به ارائه راه حلی نیست، دو نوجوان به نام های »دون« (تردوی) و »لینا« (رونان) برای نجات شهر وارد عمل می شوند...
آلیسون وودز، که ناشنوا است و به عنوان تهیهکنندهی غذا کار میکند، تلاش میکند تا از مادرش و خودش حمایت کند. پلیس از آلیسون میخواهد تا از طریق لبخوانی، مکالمات مجرمان خطرناک را رمزگشایی کند. آلیسون کمکم به یکی از مظنونین علاقهمند میشود، اما حاضر نیست تحقیقات را رها کند.