این فیلم که یک کمدی تاریک و مخلوط شده با اکشن و درام است، پیروی نبرد هارولد سویینکا برای زنده ماندن است هنگامی که خود را در حال بدل شدن از یک شهروند مطیع قانون به یک مجرم تحت تعقیب مییابد.
گروهی از خلافکاران تازه کار در حال دزدی از یک بانک هستند، و در همین حال چند کارگر مشغول کندن یک قبرستان می باشند که ناگهان جنازه ای، یکی از آن ها را گاز می گیرد و به شکل زنجیره ای تمام کارگران و بعد از آن ها تمام اهالی شهر لندن به زامبی تبدیل می شوند. بانک زن ها از دست پلیس فرار می کنند اما خود را در میان گله ای از زامبی ها محاصره شده میابند...…
در لندن پس از جنگ، ویو پیرس با رجی قرار ملاقات میگذارد و با هلن گینیور، که با معشوق بزرگترش، نویسنده جولیا استندینگ، زندگی میکند، یک دفتر دوستیابی دارد...
حوض ماهی داستان دختر پانزده ساله ای به نام میا (کیتی جارویس) است.او زیاد دختر شادی نیست و مانند تمام هم سن و سالان خود در مورد روابط جنسی وخیلی چیزهای دیگر کنجکاو است اما همه چیز در مور میا تغییر می کند از وقتی که مادرش که زیاد رابطه خوبی با او ندارد دوست پسرش را به خانه می آورد و …
دویست سال پیش شهر زیر زمینی »امبر« به عنوان پناهگاهی برای آخرین بازمانده های نژاد بشر بنا شده و حالا ژنراتوری که تأمین کننده ی روشنایی، گرما و هوا بوده در حال از کار افتادن و ذخایر آب و غذا رو به اتمام است. اما در حالی که شهردار (مورای) قادر به ارائه راه حلی نیست، دو نوجوان به نام های »دون« (تردوی) و »لینا« (رونان) برای نجات شهر وارد عمل می شوند...
«آلن» و «تریشیا همیلتون» زندگی بسیار شادی دارند. یک روز، زندگی ایدهآل آنها از هم میپاشد، زمانی که آلن در مقابل یک خودرو در حال حرکت قدم میگذارد. او دچار آسیب مغزی میشود که شخصیت او را کاملاً تغییر میدهد.
در اوایل دهه هفتاد،دوقلوهایی توسط مردی به سرپرستی گرفته می شوند تا آنها را تبدیل به ستارگان دنیای راک کند.درحالیکه گروه به موفقیت دست پیدا می کند،"لاورا" آنها را برای نوشتن یک مقاله دنبال می کند...
داستان این سریال درباره یک سری اتفاقات بعد از سریال "Star Trek: The Next Generation" محصول سال 1987 می باشد و درباره کاپیتان "ژان لوک پیکارد" و فصل جدیدی از زندگی اش است ...
این داستان به دنبال آسیبشناس پزشکی قانونی دیوید هانتر است که کار خود را رها کرد و به عنوان یک پزشک در روستای روستایی منهام ساکن شد. وقتی زنی مرده پیدا می شود، دیوید تلاش می کند تا از تحقیقات دور بماند.
«آقای مرسدس» داستان قاتل دیوانهای به نام بردی هارتسفیلد را روایت میکند که با فرستادن نامه و ایمیل، در حال آزار و اذیت یک مامور پلیس بازنشسته به نام بیل هاجز است. این پلیس سابق، در ادامه تصمیم به مبارزه میگیرد و دست به هر کاری (حتی خلافکارانه) میزند تا قبل از اینکه او مرتکب قتل دیگری شود، جلویش را بگیرد...