جی وونگ یک بازنده است که نمیتواند شغلی پیدا کند، بنابراین برای گرفتن پول به مادرش دروغ میگوید. اما مادرش یک روز ناگهان پول دادن به او را قطع میکند و او بیخانمان میشود. با این حال، همان روز، نجات به شکل هونگ سیل، که فوقالعاده خسیس است، از راه میرسد. سرگرمی او رفتن به بانک برای سپردهگذاری پول و تخصصش فروش بطریهای شیشهای خالی و روزنامههای قدیمی برای کسب درآمد است.