هارو دختر جوانی است که در یک عمارت اربابی به عنوان آشپز و پیشخدمت کار می کند. او بسیار باهوش است و استعداد ویژه ای در آشپزی دارد. یک سامورایی آشپز به نام دنای از هارو برای پسرش یاسونوبو خواستگاری می کند. هارو قبول می کند و پس از ازدواج به شهر یاسونوبو نقل مکان می کند. یاسونوبو که مجبور به این ازدواج شده است ابتدای رابطه خوبی با هارو برقرار نمی کند…
دختری نوجوان توله سگی بی خانمان را به فرزندی قبول می کند و اسمش را «جوراب» می گذارد. آنها از آن زمان از یکدیگر مراقبت می کنند، تا اینکه یک روز او فکر می کند جوراب کوچکتر از آن چیزی است که قبلاً فکر می کرد ....