Vittorio De Sica

پس از ترک شهر به مقصد پاریس،زنی آمریکایی تلاش می کند رابطه اش با یک مرد جوان ایتالیایی در رم را به پایان برساند و...

"اومبرتو" كارمند سابق مسنى است كه با حقوق ناچيز بازنشستگى روزگار مى‏گذراند . او كم‏ كم به اين نتيجه مى‏رسد كه اميدى به بهبود اوضاع نيست و تصميم به خودكشى مى‏گيرد تا اینکه ...

ترزا، یک یتیم جوان، عاشق پیترو، یک بازرس بهداشت می شود. او سعی می کند به زندگی بی پروا و پر از بدهی و دروغ او نظم دهد...

آلبرتو خجالتی، دست و پا چلفتی و متحجر، به هر طریقی سعی می کند مارگریتا را تحت تاثیر قرار دهد. به امید کسب جایزه اول در مسابقه ای شرکت می کند....

روزی روزگاری زنی سالخورده نوزادی تنها را پیدا می کند. او نوزاد را به نزد خود می برد اما پس از مرگ او، کودک، "تاتو" به یتیم خانه می رود. او یتیم خانه را به عنوان یک مرد جوان خوشحال ترک کرده و در دوران پس از جنگ میلان به جستجوی شغل می رود. او با کمک بیخانمانها تصمیم می گیرد در زمینهای خالی شهری برای آنها بسازد...

كارگر بى‏كارى به نام « آنتونيو » ( ماجورانى ) سرانجام به عنوان اعلام چسبان استخدام مى‏شود . اما پس از چندى دوچرخه‏ى او را مى‏دزدند . « آنتونيو » كه با خطر از دست دادن كار رو به رو است هم‏راه پسرش ، « برونو » ( استايولا ) ، براى پيدا كردن دوچرخه تمام شهر را زير پا مى‏گذارد ...

دو پسر بچه در رم پس از جنگ ، پس انداز می کنند تا یک اسب بخرند ، اما مشارکت آنها در نقش یک آدم دزد در یک سرقت ، آنها را در زندان نوجوانان سوق می دهد. این تجربه لطمه سنگینی بر دوستی آنها می زند...

در خانواده ‏اى مرفه ، مادر ( پولا ) جفا میکند و پدر ( چیگولى ) او را می‏بخشد. اما باز که بوالهوسى می‏کند ، پدر خود را می‏کشد و پسربچه‏ ى چهارساله ‏شان ، « پریکو » ( د آمبروزیس ) ، مادر را به عنوان مسئول این فاجعه طرد می‏کند.

طلا چیزی است که یک میلیونر را احاطه کرده و همه چیزش شده است...