اونور به دلیل فقر نتوانسته با عشقش، کریم، ازدواج کند. پس از فلج شدن عمویش، اونور کدخدای محله میشود. با وجود مخالفت و عدم رضایت اهالی محله، او به همراه دوستانش تلاش میکنند تا این سِمَت را حفظ کند.
یک خانواده به دلیل نادیده گرفتن رسم انتقال دستور تهیه ماست از پدر به پسر، گرفتار نفرین میشوند. برای رفع این نفرین، باید مشخص شود که کدام یک از دو قلوها واجد شرایط یادگیری این دستور افسانهای هستند.
در فیلم اول که اکیپ برای مراسم عروسی اسماعیل جمع شده بودن ، این دفعه برای مراسم ختنه کردن نوه اسماعیل ، ماتیاس آستین ها رو بالا میزنن . فقط یه مشکلی وجود داره ، خانواده مادر لتونیایی ماتیاس ، به طور قاطع با مراسم ختنه مخالفت میکنه . به همین خاطر اکیپ یه نقشه میکشه ، قراره ماتیاس رو به سیواس آورده و در جریان یک مراسم دسته جمعی ختنه بچه ها اون رو هم مخفیانه وادار به ختنه کردن بکنن . در حالی که تمام این اتفاقات داره رخ میده ، تئوپچئو فیکرت هم به دنبال راه های اعلان عشق خودش به لیلا که در هتل سیواس کار میکنه ، خواهد افتاد
رای اینکه تاریک اهل سیواس و مونیکای اهل لتونی بتونن در یک کشور کار بکنن فورا باید ازدواج کنن. فقط برای بابای داماد اسماعیل واجبه که یه عروسی بی حرف و حدیث برپا کنه . تو شهر سیواس شرایط برپایی عروسی سخته و امکانات اسماعیل هم کمه ولی چه نیازی به غمه . کل شهر دست به کار میشن برای او . . .