اوشین، دختر جوانی بود که به دلیل مشکلات مالی خانواده اش، مجبور شد از خانه و خانواده اش جدا شود و برای کار به خانواده دیگری برود. او در خانواده جدیدش با سختی ها و مشکلات زیادی روبرو شد، اما با اراده و پشتکار توانست بر آنها غلبه کند و زندگی خوبی برای خود بسازد.
کارآگاه نيويورکي، «نيک کانکلين» (داگلاس)، و هم کارش، «چارلي وينسنت» (گارسيا)، خلافکار ژاپني، «ساتو» (ماتسودا) را که خود دستگير کرده اند به اوزاکا مي برند. اما «ساتو» در همان فرودگاه با کمک افرادش مي گريزد و «کانکلين» مي کوشد که بار ديگر او را گرفتار کند...
ژنرال سانادا که به دنبال قصاص برای قتل پدرش و یک نبرد شکست خورده است، که هر دو توسط شوگان تصور شده بود، یک سری نقشه های درخشان را برای خنثی کردن قدرت فوق العاده شوگون طراحی می کند...