داستان غم انگیز در مورد یک شورشی به نام "Boddi Steingrimsson" که در یک شهر کوچک در شمال ایسلند زندگی می کند، وی از جامعه ماتریالیسم بسیار متنفر و در وبلاگش این موضوع رو به تمسخر میگیرد، بعد از 10 سال درس خواندن در آلمان به ایسلند بازمیگردد تا طرزه تفکر مردمان ایسلند را تغییر بدهد..
"هلینور" سی ساله هنوز با مادر خود زندگی کرده و روزهایش را صرف خوشگذرانی می کند.دختری به او علاقه مند است اما او سعی می کند از تعهد دور باشد."لولا" مربی موسیقی مادرش برای کریسمس به خانه آنها می آید.در شب سال نو او رازی را متوجه می شود و...