The Shape of Water
7.3 (میانگین رآی 361,976 نفر)
87 نمره منتقدین
6.8 امتیاز کاربران ( 258 رای)

The Shape of Water ( 2017 )

تاریخ انتشار : 2017/12/07
در یک ساختمان تحقیقاتی دهه 60، مستخدمی ساکت با یک موجود آبزی وارد رابطه می‌شود...
The Shape of Water
  • توضیحات :

    فيلم دوبله فارسي «شکل آب»
    دوبله شده توسط موسسه معتبر غير داخلی


    نسخه هایی که با این نماد CC نشان داده شده‌اند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی هستند.

    کیفیت: BluRay 2160p 4K حجم : 5.52 گیگابایت انکودر: YIFY
    کیفیت: BluRay 1080p حجم : 2.35 گیگابایت انکودر: RARBG
    کیفیت: BluRay 1080p حجم : 1.82 گیگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 1080p x265 حجم : 1.91 گیگابایت انکودر: PSA
    کیفیت: BluRay 1080p x265 حجم : 910.71 مگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 720p حجم : 1.49 گیگابایت انکودر: RARBG
    کیفیت: BluRay 720p حجم : 910.05 مگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 720p x265 حجم : 754 مگابایت انکودر: MkvCage
    کیفیت: BluRay 720p x265 حجم : 460.22 مگابایت انکودر: NightMovie CC
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 1080p حجم : 1.93 گیگابایت انکودر: NightMovie
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 1080p x265 حجم : 1 گیگابایت انکودر: NightMovie
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 720p حجم : 1023.79 مگابایت انکودر: NightMovie
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 720p x265 حجم : 573.84 مگابایت انکودر: NightMovie
    دانلود صوت دوبله به صورت جداگانه
    • کیفیت: Stereo 128
    • مدت زمان: 02:03:19
    • فرمت: mka
    • حجم: 114.06 مگابایت
    در صورتی که قبلا فیلم را دانلود کرده اید، این فایل صوتی را دانلود کرده و طبق آموزش زیر روی فیلم زبان اصلی بگذارید.
    • gmwow
      آیا این نقد برایتان مفید بود ؟
      gmwow
      دوشنبه, ۱۴ اس‍ ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۴۲
      • نقش آفرینی بازیگران :
      • موسیقی متن :
      • جلوه های ویژه :
      • تأثیرگذاری :
      • داستان کلی :
      نقاط قوت
      نقاط ضعف
      ایده شکل گیری فیلم « شکل آب » آنطور که خود گیلرمو دل تورو بیان کرده، در هنگام صرف یک صبحانه دو نفره در سال 2011 به ذهن او رسیده است اما 6 سال زمان نیاز داشته تا بتواند تمام جزئیات فانتزی که همواره مورد علاقه او بوده را وارد داستان نماید. نمایش های اولیه فیلم در جشنواره های مطرح سینمایی از جمله جشنواره فیلم ونیز و تورنتو افتخارات بزرگی برای او به همراه داشت و می شد حدس زد که او پس از « هزارتوی پن » بار دیگر با اثری موفق به سینما و جشنواره های سینمایی بازگشته است.

      داستان فیلم در سال 1962 رخ می دهد. دوران جنگ سرد که طی آن آمریکا و شوروی تمام قوای نظامی خود را در حالت خاموش علیه یکدیگر به کار گرفتند تا برتری خویش را به اثبات برسانند. در فیلم ما با زنی به نام الیسا ( سالی هاو هاوکینز ) آشنا می شویم. نظافتچی یک آزمایشگاه فوق محرمانه آمریکایی که قادر به گفتار نیست. الیسا زندگی یکنواخت و بی روحی دارد و به نظر می رسد که خیلی هم امیدی به آینده نداشته باشد تا اینکه وی در آزمایشگاه با موجودِ آبی رنگ ناشناخته ای آشنا می شود و...

      « شکل آب » داستان ساده دل بستن دو موجود متفاوت به یکدیگر است. داستانی که در سالهای اخیر بارها و بارها توسط فیلمسازان مختلف در شکل و شمایل متفاوت به تصویر کشیده شده است. گاهی این ارتباط بین یک کودک و آدم آهنی برقرار شده و گاهی میان انسان و عروسک و در موارد مشهورتر ، عشق بانویی زیبا به دیوی زشت مطرح گردیده است. اثر جدید دل تورو نیز در همین مسیر گام بر می دارد و قصد دارد تا عاشقانه ای عجیب را روایت کند. عاشقانه ای که وی به خوبی توانسته پازل های گوناگون آن را به درستی در کنار هم بچیند تا اثر یکدست و دلنشین باشد.

      « شکل آب » دو شخصیت خلق می کند که در نقطه کاملاً متفاوت از یکدیگر به سر می برند. یکی از آنان موجود ناشناخته ای است که برای مقاصد شوم در آن آزمایشگاه قرار گرفته و در طرف دیگر بانویی که فاقد قدرت گفتاری است. فصل مشترک این دو سکوت طولانی و نگاه های خیره ای است که اگرچه کلام عاشقانه ای در خود ندارد و کاملاً صامت است، اما همین وضعیت فرصت مغتنمی در اختیارشان قرار داده که با نگاه و اعمالشان، دوستی فانتزی اما جذابی را تجربه نمایند. دوستی که از درک تفاوت ها سرچشمه می گیرد؛ هرچند که دو طرف قضیه جز سکوت هیچ نقطه مشترک پیشفرضی با یکدیگر ندارند!

      الیسا موجود عجیب و ناشناس را برخلاف ظاهر ترسناکش ، موجودی لطیف در می یابد که دارای احساس و قدرت درک عشق است. موجودی که البته مانند خود الیسا، دردهای بزرگی را از گذشته همراه خود دارد و به نظر می رسد قوانین ظالمانه دنیای آدمهای بی رحم او را آزرده خاطر کرده. انسانهایی که دل تورو در فیلم آنان را برآمده از فضای سراسر خشم دوران جنگ سرد معرفی کرده. بستری که هوشمندانه انتخاب شده چراکه در این دوران هرآنچه که با خشونت گره خورده بود را می شد یافت اما عنصر گمشده دورانِ مذکور، عشق و گرمایی بود که کمتر درباره آن گفته و شنیده می شد.

      دل تورو در ادامه حتی پا را فراتر گذاشته و عاشقانه خود را وارد مراحل موزیکال می نماید تا در اینجا نیز اشاره به جادوی موسیقی در ساخت عشق، سهم پر رنگی به خود بگیرد. عاشقانه ای که دل تورو به خوبی مقدمه شکل گیری آن را مهیا می کند و با پرداخت اصولی، آنان را واقعی تر از هر اثر عاشقانه دیگری جلوه می دهد بطوریکه مخاطب می تواند عاشقانه زوج عجیب فیلم را دوست داشته باشد و جادوی موسیقی را هم در میان این عشق، باور نماید. موسیقی که بهرحال هرگز نمی توان آن را از عشق جدا نمود.

      فارغ از عاشقانه تماشایی فیلم که دل تورو به خوبی آن را خلق و مدیریت کرده، فیلم با سوق دادن محل رویداد فیلم به دوران جنگ سرد، کنایه های اجتماعی فراوانی را در حاشیه داستان قرار می دهد که به خوبی پرداخت شده اند. در مرکز داستان، عاشقانه الیسا قرار دارد اما در اطراف آن شرایطی به چشم می خورد که در تضاد کامل با عشق است. دورانی که خشونت افسار گسیخته است و سعی بر آن است که از موجود ناشناخته نه در جهت آنچه که طبیعت اوست، بلکه در رقابتی خشن و بی کارکرد استفاده شود. فیلم به خوبی تقابل این تضاد را به تصویر کشیده و در موازات یکدیگر روایت کرده است.

      بهترین بازیگر فیلم بی شک سالی هاوکینز است که در نقش الیسا، بازی قابل توجهی را از خود به نمایش گذاشته است. هاوکینز که در اینجا از قدرت بکارگیری کلام بی بهره بوده، با ظرافتی که شایسته تقدیر است توانسته پرتره الیسای بی کلام را به تصویر بکشد و کاری کند که مخاطب نیز احساسات او را حس کرده و باور نماید. بدون شک حضور « هاوکینز » در « شکل آب » بهترین تجربه بازیگری او تا به امروز بوده است.
      « شکل آب » عاشقانه ای ساده ای است که پرداخت هنرمندانه ای دارد و مانند یک تابلوی نقاشی است که از جزئیات تصویری فوق العاده ای برخوردار است. در فیلم جدید دل تورو مخاطب در شرایطی دو شخصیت اصلی داستان را باور می کند که در حالت عادی نمی توان نقطه مشترکی میانشان متصور شد. اما هنرِ دل تورو در همین نقطه عیان می گردد یعنی جایی که از ناممکن ترین شرایط قادر به ساخت اثری هنری است که به دل می نشیند و همواره نیز با تحسین همراه بوده است.
    • fa_shinobi
      آیا این نقد برایتان مفید بود ؟
      fa_shinobi
      پنجشنبه, ۱۰ اس‍ ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۰۳
      نقاط قوت
      نقاط ضعف
      (حاوی اسپویل)
      شکل حماقت:
      دوست دارید فیلمی بسازید که مورد توجه تمامی منتقدان قرار گیرد؟ دوست دارید فیلمی بسازید که جوایز تمام جشنواره‌ها و مسابقات مهم را درو کند؟ اگر جوابتان بلی است، در مورد روابط عاطفی غیرمتعارف فیلم بسازید؛ مثلاً روابط هم‌جنس‌گرایانه یا روابط جنسی بین انسان و هیولاهای عجیب‌ و غریب. انگار منتقدان با این فیلم‌ها که رو به رو می‌شوند ابا دارند از نقد کردن، می‌ترسند متهم شوند به مخالفت با مضمون، می‌ترسند متهم شوند به تحجر، به عقب‌ماندگی، به سنتی بودن. پس نقد را تقلیل می‌دهند به روابط عمومیِ فیلم شدن، به توجیه اشتباهات و خطاها، به تعریف و تمجید. دلم برایشان می‌سوزد. صدای فریادهایشان را می‌شنوید؟ التماس می‌کنند که نمی‌خواهند ترور شخصیت شوند، نمی‌خواهند مورد هجوم کمپین‌ها و گروه‌های حامی این مضامین قرار گیرند، نمی‌خواهند این فیلمِ آخرشان باشد…
      در سال‌های اخیر فیلم‌های این چنینی کم ساخته نشده‌اند، اما قطعاً یکی از بدترینشان همین «شکل آب» (با عنوان اصلی «The Shape of Water») ساخته گیرمو دل تورو است. کارگردانی، فیلم‌برداری، و بازیگری را رها کنید، بیایید بچسبیم به فیلم‌نامه. اگر فیلم را دیده‌اید، سعی کنید به سوالات زیر پاسخ دهید. اگر فیلم را ندیده‌اید، حتماً موقع دیدن فیلم به سوالات زیر فکر کنید تا بفهمید با چه اثر احمقانه‌ای مواجهید. یا علی مددی!
      اجازه بدهید با صریح‌ترین سوال شروع کنم، صحنه‌های خودارضایی چه کمکی به فیلم کرده؟ داستان را پیش می‌برند؟ شخصیت را می‌سازند؟ اشتباه نکنید! جهت‌گیری من ابداً اعتقادی نیست. سوالم این است که چرا هالیوودِ امروز حاضر شده صحنه‌های جنسی مشمئزکننده را به هر قیمتی و بدون این که داستان ایجاب کند حُقنه کند در تولیداتش؟
      چطور من باور کنم این موجود عجیب و غریب و زخمی توانسته مسیر خانه تا سینما را طی کند بدون این که ردِ خونی از خود به جا بگذارد؟ سپس ایستاده و غرق تماشای فیلم شده، در حالی که می‌داند خطر انسان‌ها تهدیدش می‌کند و لازم است سریعاً برگردد درون آب؟ اصلاً چطور وارد سالن شده بدون این که کسی او را ببیند؟ سینماها تا این حد بی‌ در و پیکرند؟ اگر بله، پس این همه آمار و ارقام در مورد تعداد تماشاچیان و فروش، کوچکترین اعتباری ندارد (البته بدون در نظر گرفتن این رویه منطقی نیز این آمار و ارقام چندان معتبر نیستند. چرا؟ همین فیلم به وسیله همین آمار اعتبار یافته).
      چطور یک خدمت‌کار می‌تواند بدون کوچکترین مراقبت و نظارتی وارد سری‌ترین اتاق یک مرکز مطالعاتِ فضایی شود و آن‌جا نهار بخورد؟ جالب‌تر این که تنها کسی که متوجه حضور پنهانی او می‌شود یک جاسوس روسی است. این اتاق با این درجه محرمانگی نباید مراقبت‌های شدید‌تری داشته باشد؟ همین سوال‌ها به چگونگی دزدیدن این هیولا نیز وارد است!
      چطور من باور کنم موجودی که به شدت ضعیف شده و باید هر چه سریع‌تر آزاد شود می‌تواند بعد از اصابت چندین گلوله و «مرگ» با استفاده از قدرت‌های ماورایی خود را زنده کند؟ اصلاً این چه «خدایی» است که کچل را مودار می‌کند، خود را زنده می‌کند، اما قادر نیست جلوی ضعیف شدن خود را بگیرد؟
      آیا ممکن است بتوان یک مرد بالغ را با فرو کردن انگشت درون سوراخی که گلوله در بدنش ایجاد کرده روی زمین کِشید؟ واقعاً ممکن است؟
      چرا نزدیک‌ترین دوست خدمت‌کار کوچکترین واکنشی به رابطه جنسی او و هیولای داستان نشان نمی‌دهد؟ مگر نه این که در نظر او این موجود یک هیولای ترسناک است؟ اصلاً هیولا نه، حیوان که هست! واقعاً این موضوع تا این حد طبیعی است؟
      آشکار شدن تمایلات هم‌جنس‌گرایانه مرد همسایه چه کمکی به پیشرفت داستان می‌کند؟ آیا راه دیگری وجود ندارد برای باورپذیر کردن رابطه انسانی زن خدمتکار و مرد همسایه؟ مرد همسایه حتماً باید هم‌جنس‌گرا باشد تا عدم وجود تمایلات جنسی بین این دو طبیعی به نظر برسد؟ تا این حد سقوط کرده‌اید رفقای روشن‌فکر غربی؟ کلاهتان را بالاتر بگذارید!
      چطور زن خدمتکار و هیولای عجیب‌الخلقه پس از باز شدنِ درِ حمام و خالی شدن آب با آن فشار مهیب هنوز سر پا ایستاده‌اند و ذره‌ای تکان نخورده‌اند؟ فشار آب منطقاً و فیزیکاً نباید آن‌ها را تکان می‌داد؟ به نظر می‌آید فشار آب روی در حمام بسیار زیاد است. چطور همچین فشاری به پنجره‌ها وارد نمی‌شود؟
      چرا مرد همسایه وقتی با صحنه خورده شدن سر گربه‌اش توسط «خداوند» عزیز مواجه می‌شود ناراحت نمی‌شود؟ همچین صحنه‌ی مشمئزکننده‌ای اگر برای یک گربه خیابانی هم اتفاق بیفتد زجرآور است چه رسد به حیوان خانگی!
      چرا رفقای بزرگوار منتظرند باران ببارد، آب بندرگاه بالا بیاید، و دریچه‌ها باز شوند تا این موجودِ جمعِ نقیضین را آزاد کنند؟ نمی‌توانند همان طور که او را سوارِ وَن از مرکز تحقیقات به خانه منتقل کردند بروند سمت ساحل و مستقیماً او را در اقیانوس رها کنند؟ نمی‌توانند؟ صد رحمت به فیلم هندی!
      در مورد این فیلم همین طور می‌توان سوال پرسید و هاج و واج ماند. اما دوست دارم در انتها دوباره اشاره کنم به جریان فکری منحرفی که پشت ساخت این فیلم است، رفقایی که از کوچکترین بهانه‌ها برای طرح تمایلاتِ جنسیِ منحرفانه عبور نکرده‌اند اما حاضر شده‌اند فیلمشان با این حجم از حفره‌های منطقی روی پرده برود. در واقع، سوال اصلی که باید پرسیده شود این است: این فیلم با چه هدفی ساخته شده؟ طبیعی جلوه دادن روابط منحرف؟ یا نه، بالاتر، طبیعی جلوه دادن حضور هیولاهایی با قدرت‌های خداوندی بین مردم؟ ذهن ما بینندگان برای چه آینده‌ای در حال آماده‌سازی است؟
      وب‌سایت «مسعود شکرنژاد»

عناوین مشابه

Avatar (2009)
7.9
جیک سالی سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسان‌ها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آن‌ها که در جنگل‌هایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت «آواتار» به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند...