پس از آنکه یک گروه احیاءشده محل سکونت مارتین را نابود میکنند، او مجبور میشود به تنهایی وارد سرزمینهای سنگلاخی شود، در حالی که تنها راهنمایش خاطرهای مبهم از استادش میستر، شکارچی مشهور خونآشام است...
جس به همراه خانواده اش به مزرعه ای ساکت در داکوتای شمالی نقل مکان می کنند. اما به زودی جس و برادر کوچکترش متوجه می شوند به غیر از خودشان در این مزرعه دورافتاده چیز اسرار آمیزی حضور دارد، که غیر از آنها کس دیگری متوجه آن نیست...