در دو داستان به هم مرتبط، رابرت که یک مرد میانسال و خسته در نیویورک است، به سربیا میرود و با یک زن ازدواج میکند تا بتواند مدرک مهاجرت به امریکا را بگیرد و رابرت در مقابل این کار پول نقد دریافت میکند. اما این نقشه خراب میشود زیرا پولی که قول داده شده بود هیچوقت به رابرت نرسید. در همین حال، یک پسر سربیایی در نیویورک در تلاش است دوست دختر که در سربیا هست را به نیویورک بیاورد.