Jacques Doillon

زنی پس از مرگ پدرش که هرگز او را دوست نداشت، به روستای خود باز می‌گردد. او با مردی آشنا می‌شود که روزهایش را صرف کشت و کار و نویسندگی می‌کند.

فیلم داستان تکان دهنده دختری کوچک است که مادر خود را از دست داده است. او از همه اطرافیانش دوری کرده و منتظر است تا مادرش بازگردد. او انتظار می کشد اما وقتی مادرش نمی آید، وردهای جادویی را امتحان می کند، به درگاه خدا دعا می کند و سپس تبدیل به فرزند خدا شده تا قدرتی بدست بیاورد. اما وقتی او ناپدید می شود مادرش بازمی گردد...

ماری با آنتوان زندگی می کند، اما زمانی که او دور است، با پل، فیلمسازی که از کانادا آمده است، ملاقات می کند...

مارک و ناتالی، برادر و خواهری هستند که به دلیل جدایی والدینشان از همدیگر جدا زندگی می کنند. مارک میخواهد که به دیدن خواهرش برود ولی به دلایل مالی مجبور می شود از یک فروشگاه دزدی کند و همین موضوع باعث جلب توجه پلیس می شود و ...

داستان کارگردان جوانی که با دوستش فیلم می‌سازد...

فرانسوا (کلود هبرت) مادو (مادلین ددویس) را می رباید و او را می برد که با او در اتاق زیر شیروانی مادرش زندگی کند تا پلیس آنها را ردیابی نکنند...

همسر یک فرانسوی (ژاک دویلون) (دومینیک لافین) وقتی معشوقه خود (هایدی پولیتوف) را به خانه کشورشان می آورد ، دچار هیستریک می شود...

دو پسر جوان یهودی فرانسوی و خانواده‌شان برای زنده ماندن در جنگ جهانی دوم در جریان تهاجم آلمان‌ها تلاش می‌کنند...