مندی پترسون در تلاش است تا شور و شوق خود را در زندگی پیدا کند. به نظر نمیرسد آخرین تلاش او به عنوان یک مشاور املاک، با وجود تشویقهای دوستش تام و موفقیت شخصی او در این صنعت، نتیجهی مطلوبی داشته باشد. به نظر نمیرسد او شور و شوق تام برای فروش را داشته باشد.
مردی که قرار است مرگش به زودی فرا برسد، در آخرین روزهای عمرش تصمیم می گیرد با تمام دوستان قدیمی اش، معشوقه هایش، همسر سابقش، و همینطور پسرش تجدید دیدار کند...