دو فارغ التحصیل کالج تنبل مصمم به رهایی از مشاغل مخرب خود هستند، کسب و کار خود را راه اندازی می کنند و باشگاهی را اداره می کنند که در آن زنان مسن می توانند مردان جوان را انتخاب کنند...
دو دختر جوان تصمیم میگیرند با یک حقه، دوست پسر سابق یکی از آنها را دوباره به دست آورند. اما او به دنبال رابطه جدی نیست. با اتفاقات پیشبینی نشدهای که در محل کارشان رخ میدهد، پسر متوجه میشود که یکی از دخترها همان کسی است که دنبالش میگردد. اما آیا او میتواند اشتباهات گذشته را جبران کند؟
«ویکتور ناورسکی» از یکی کشورهای اروپای شرقی تازه به نیویورک آمده است. دقیقا در همین زمان کشور او به سبب اختلالات و جنگ از بین می رود. از این رو ویکتور کسی است که هیچ کشوری ندارد، و از سوی امریکا قابل شناسایی نیست. به همین خاطر از ورود او به امریکا جلوگیری می شود، و از طرف دیگر امکان دیپورت شدن به کشور خودش هم نیست، و باید تا مشخص شدن شرایطش در فرودگاه باقی بماند...