Dennis Flanagan

یک کارآگاه خصوصی که از نظر روانی ثبات ندارد، ناگهان در یک قطار مترو بیدار می‌شود و خود را در حال غرق شدن در کابوسی می‌بیند... که احتمالاً ساخته و پرداخته ذهن خودش است.

یک دورهمی خانوادگی زمانی که پسر بزرگتر این اتهام را مطرح می کند که پدر در حال مرگش، یک روانپزشک مشهور، فرزندانش را برای اهداف آزمایش های روانشناختی به فرزندی پذیرفته است، به هم می خورد.

کسب و کارها کساد شده‌اند، جنایات فراوان شده اند و بازارهای سیاه زیادی بر پا شده اند. مواد مخدر از طریق تاکسی‌ها جا به جا می‌شوند، کارآگاه‌ های پلیس نیویورک باید اوضاع را تحت کنترل قرار بگیرند

بایرد و بچه های نوجوانش شارلوت و جونا خانواده ای معمولی هستند که اهداف معمولی ای نیز در زندگی خود دارند. البته در این وسط یک چیز معمولی به نظر نمی رسد و آن هم شغل مارتی می باشد، او که یک مشاور مالی در شیکاگو می باشد که با دومین کارتل بزرگ مواد مخدر مکزیکی نیز در ارتباط می باشد. وقتی که اوضاع کمی به هم می ریزد او مجبور می شود تا خانواده ی خود را برداشته و از آسمان خراش های شیکاگو به اطراف دریاچه ای در میسوری نقل مکان کند.

این سریال به اتفاقات دهه ی 70 و 80 آمریکا می پردازد، زمانی که فقر تمام نیویورک را فرا گرفته بود...

سریال ماجرای یک تیم از دادستان ها و بازرسان شیکاگو است که اختلافات و جنجال های این شهر را مدیریت میکنند و مجرمان را به پای میز عدالت میکشانند. آنها که در این راه قرار است با پرونده های پرمخاطره و جنجالی بسیاری برخورد کنند، مجبور اند هم افکار عمومی را راضی نگه داشته و هم با قدرت های درون نظام مبارزه کنند و...