فریدا کالو، دختری کوچک اما متفاوت است. او سرشار از شور زندگی و کنجکاوی است و هر چیزی برایش جذابیت دارد. هنگامی که با مشکلات و چالشهای زندگی مواجه میشود، با قدرت تخیل بیحد و حصرش به مقابله با آنها میپردازد.
“جک” نام پسری است که در سردترین روز اسکاتلند در قرن ۱۹ چشم به جهان می گشاید اما به علت سرمای زیاد، قلبش را از کار می دهد و تنها مامایی که در آنجا حضور داشته قلب او را با ساعتی زنگدار و فاخته عوض می کند و این کار باعث می شود تا او به زندگی خود بتواند ادامه می دهد. جک تحت مراقبت “مادلین” زندگی می کند اما با مشکلاتی روبه رو می شود که…
"سَمی" و "رِی"، دو دوست همیشگی در حال خوش گذرانی و مراقب "ریکی" و "اِلا"،نوزاد های تازه متولد شده در آب های دریایی و سواحل شنی هستند که ناگهان با ورود یک شکارچی ...