ماجرای حماقت های انسانی ، که توهم موفقیت دارد و با اعتماد به نفس کاذبش همه چیز را به هم می ریزد! بوکی یک فروشنده معمولی است که خیلی اتفاقی می فمهد روزگاری پدر و مادرش در فیلمی بازی کرده اند. او تصور می کند که مسیرش قدم جای پای پدر و مادرش گذاشتن است و برای تحقق بخشیدن به آن به لس آنجلس رفته و...
یک دختر نوجوان جذاب و مشهور، که تنفر خیلی ها را متوجه خود کرده، روزی خود را در بدن یک مرد می بیند، و اکنون به هر دری می زند تا بتواند دوباره به بدن اصلی خودش بازگردد.
مردی بی عرضه که در آرزوی پلیس شدن است، بعد از یک تصادف بشدت مجروح می شود و دکترها تصمیم میگیرند برای بازسازی بدن او، از اعضای بدن حیوانات استفاده کنند. مدتی بعد از پیوند زدن این اعضا، او در میابد که رفتارهایش مشابه حیوانات اهدا کننده شده...