برایان پس از اخراج از شغلش، به عنوان پدر خانهدار فعالیت میکند. او به دعوت یک پدر خانهدار دیگر برای یک قرار بازی پاسخ مثبت میدهد، اما متوجه میشود که آن شخص، فردی متقلب و خارج از کنترل است.
ماجرا از این قرار است که دو دوست برای رفتن به مهمانی لباس افسران پلیس را می پوشند و در محله خود با این لباس ها محبوب می شوند. ولی وقتی با واقعیت هایی همچون گانگسترها و افسران فاسد روبرو می شوند، مجبور می شوند نشان های تقلبی شان را رو کنند و...
ریچل یک وکیل با استعداد و موفق است که مدت هاست با دارسی دوست است و دوستان بسیار نزدیک و صمیمی برای یکدیگر به حساب می آیند تا اینکه ریچل با اتان آشنا می شود .مردی که به او علاقه مند می شود اما بعد از چند روز متوجه می شود که اتان نامزد دارسی است و حالا ریچل با مشکلات زیادی روبرو شده است.
مردی بی عرضه که در آرزوی پلیس شدن است، بعد از یک تصادف بشدت مجروح می شود و دکترها تصمیم میگیرند برای بازسازی بدن او، از اعضای بدن حیوانات استفاده کنند. مدتی بعد از پیوند زدن این اعضا، او در میابد که رفتارهایش مشابه حیوانات اهدا کننده شده...
یک فرد مکزیکی به نام رناتو، شوکه میشود وقتی میفهمد که یک برادر ناتنی آمریکایی به نام آشر دارد که قبلا هیچی ازش نمیدانست. آنها مجبور میشوند تا سفری جادهای با همدیگر را آغاز کنند، راهی را که پدرشان از مکزیک تا ایالات متحده پیش گرفته بود را بروند.