"ویکتور" مردی است که برای پیوستن به خانواده خود که گرد پدر بیمارش "مکس" آمده اند به پاریس می رود. در حالیکه تجارت خانوادگی روابط آنها را بر هم می زند، "مکس" نا امیدانه از او درخواست کمک می کند و...
ربکا و مارک یک زوج با اختلافاتی هستند که قراری برای حل اختلافاتشان میگذارند: آنها برای تمام طول آخر هفته به خانهی پدربزرگ و مادربزرگ ربکا در باسکو (شمال اسپانیا) سفر میکنند تا هر کدام در مورد والدین خود داستان بنویسند: داستان به ۲۵ سال قبل بر میگردد زمانی که .....
زندگی یک دانش آموز 17 ساله زمانی تغییر می کند که او بیلبوردی را روی نمای مدرسه آویزان می کند که روی آن نوشته شده بود "مراقب باش: متجاوزی که اینجا پنهان شده است".