یک مرد حرفهای اهل ورشو که سگها را دوست ندارد، به دلایل حرفهای باید به کراکوف برود و در آنجا با یک زن بیوه جذاب، پسرش و حیوان خانگی چهارپاشان آشنا میشود...
"زوشا" با وجود اینکه عاشق یکی از افراده روستای خود شده ، مجبور می شود تا با یک مرد پلودار اما بیوه ازدواج کند ، در این حال جنگ جهانی دوم آغاز شده و تنش های قومی بوجود می آیند، "زوشا" نیز در میان این هرج و مرج در تلاشِ زندمان ماندن است ...