"هری لاند" نوجوان نوزده ساله با "مونیکا" هجده ساله،دختری بی پروا و سرکش آشنا شده و عاشق یکدگیر می شوند.آنها خانواده و کار خود را در شهر کوچک خود رها کرده و به وسیله قایق پدر "هری" به جزیره ای دور افتاده رفته و تابستان را در آنجا سپری می کنند...
"بریت" زنی جوان با مشکلات بسیار است.او قصد خودکشی داشته و افسرده است.از آنجایی که برایش غیرممکن است با مادرش زندگی کند،بیشتر سالها را در موسسات مختلف می گذراند.اکنون او شغلی در یکی از کارخانجات با شرایطی بدست آورده که می تواند دوباره با مادر خود زندگی کند.اما رابطه آنها بسیار پرتنش است و...
در جنوب سوئد، برخی از کشاورزان زمانی که کنت آلمانی آنها را مجبور می کند تا برای او کار روزانه انجام دهند، دچار مشکل می شوند. اما مردی از تعظیم در برابر کنت آلمانی خودداری می کند.