لوک مککنزی، با وجود سختیها و آزمونهای طاقتفرسایی که خانوادهاش با آن روبروست و میتوانست هر خانوادهای را از هم بپاشد، همچنان به ایمان خود پایبند است. پسر بزرگش، جیکوب، برای تجربهی زندگی، مستقل میشود و راه خود را میرود، اما در نهایت، پدرش را مییابد که با آغوشی باز، منتظر بازگشت اوست.
زمانی که شان در اوج پول، قدرت و موفقیت قرار دارد، باید عمیقاً درون خود را بکاود تا جلوی خارج شدن زندگیاش از کنترل را بگیرد. پس از آن، او باید بهای «چمن سبز» را حساب کند.
یک کارآگاه کهنه کار در یک دبیرستان غیر انتفاهی دبیر درس جرم شناسی و همینطور دبیر تربیت بدنی می شود که همین منجر به این می شود که او به الهام گرفتن از رویداد های واقعی، به بررسی موضوعات زندگی خود بپردازد...