یک شبه نظامی بازنشسته ایرلندی شاهد تیراندازی مرگبار به همسر باردارش توسط یک افسر SAS است. پس از اینکه SAS را فریب می دهد، اکنون مجروح شده و گمان میرود که مرده باشد، فرار میکند و انتقام خود را به خیابانهای تاریک و پارانوئیدی لندن دهه 1970 میگیرد...
آنا ریدل به علت مشکلاتش به بیمارستان روانی می رود و پس از مدتی به خانه بر می گردد. بهترین دوست او خواهر الکس است. البته مراحل درمان او بخاطر یک نامادری سنگدل، پدری الاف و ولگرد و البته روحی که در خانه ی آنها سرگردان است اصلا خوب پیش نمیرود...