ریچارد پس از اینکه دکترش به او گفت که سطح کلسترولش خیلی بالاست، شروع به دوچرخه سواری در ساختمان آپارتمانش می کند. از آنجایی که ریچارد از نظر بدنی در وضعیت خوبی قرار می گیرد، شروع به فکر کردن به این می کند که کسی او را در سفرهای روزانه اش دنبال می کند...
داستان فیلم در مورد گروهی از جوانان می باشد که ناگهان در انباری متروکه و خالی از سکنه بیدار می شوند و کمی بعد متوجه می شوند که اشخاصی در سر آن ها دوربین های کوچکی وصل کرده اند که آن ها را مجبور کنند بازی کشنده ای را انحام دهند.
داستان سریال که روایت آن از اوایل دهه هشتاد میلادی آغاز می شود حول نحوه شکل گیری اپیدمی کراک کوکائین در این دوره متمرکز گشته و از شخصیت های داستانی متفاوت و فراوانی بهره می برد. در این دوران و درحالی که جوانی به نام Franklin Saint در تلاش برای ایجاد امپراتوری مواد مخدر برای خود می باشد، ماموری وابسته به سازمان CIA به نام Teddy McDonald در عملیاتی غیر رسمی در تلاش برای یافتن راهی جهت تامین مالی شورشیان نیکاراگوئه است و کشتی گیری مکزیکی به نام Gustavo Zapata در نبرد قدرتی درون خانواده ای تبهکار گرفتار شده است...