کاپیتان فئودور ولکونوگوف، یک افسر امنیت ملی (NKVD) در سال 1938 در شوروی، ناگهان عذاب وجدان میگیرد و از جنایات خود پشیمان می شود. او تصمیم می گیرد از خدمت فرار کند و با قربانیان خود روبرو شود، اما در همین حین تحت تعقیب قرار می گیرد...
وقتی در یکی از مجزا ترین شهرهای آمریکا شورش می شود، “ویک” که راننده ماشین حمل و نقل پزشکی است، بین قولی که برای جابجایی افراد سالخورده روسی داده بود و نجات یک دختر سیاه پوست بیمار گیر می کند و نمی داند که ابتدا باید به کدامیک کمک کند و .