در سالهای پرآشوب جنگ جهانی دوم و دولت دستنشانده اسلواکی در زمان جنگ، «ماریکا»، یک خیاط بیوه مجارستانی، پسری یهودی را در خانهاش در مرز اسلواکی و مجارستان پناه میدهد.
یک دختر 12 ساله وحشی که با پدربزرگ و مادربزرگش بوده است، برخلاف توصیه آنها تصمیم می گیرد که به دنبال پدرش بگردد، مردی که به تازگی از زندان آزاد شده ...
یک معلم جدید که به مدرسه ای در «براتیسلاوا» آمده پدر و مادرِ دانش آموزانش را اغفال میکند تا یکسری کارها را برایش انجام دهند و در ازای آن فرزندشان می تواند از نمرهی خوبی برخوردار شود...