هنگامی که یک دختر نویسنده موفق تلویزیونی به یک فیلم ساز سالخورده با گذشته های وحشتناک علاقه مند می شود ، فیلم ساز نگران نحوه رسیدگی به این وضعیت است ...
جایی بین نیویورک سیتی و شمال نروژ ، "فرانسیس" نقاش آمریکایی و "یاشا" یک مهاجر، براساس اتفاقاتی غیرمنتظره با هم آشنا میشوند . یاشا برای دفن پدرش به سرزمین وایکینگ ها برگشته و فرانسیس برای کار خود در زیر نور خورشیدی که هرگز کاملا غروب نمیکند گذشته را دفن و آینده را کشف میکنند و خانواده ای که هیچگاه نداشته اند را پیدا میکنند و ....
این فیلم داستان سه مادر را روایت می کند که از قدیم با همدیگر دوست بوده اند. این سه تصمیم می گیرند که بی خبر و به طور ناگهانی به دیدن پسران خود که در نیویورک زندگی می کنند، بروند. آن ها بزودی متوجه می شوند که نه تنها پسرانشان باید زندگی خود را تغییر دهند، بلکه آن ها هم باید زندگی خود را تغییر دهند…