
Tabitha Ray
- نام اصلی : Tabitha Ray
- پیشه : کارگردان,بازیگر زن
شناخته شده با
-
Owari no Seraph (Seraph of the End) (2015–)
7.48.4 -
My Hero Academia: Two Heroes (2018)
7.58.7- / 100
-
-
7.58.7- / 100
داستان فیلم به Deku و All Might میپردازد که به جزیره ی شناور دست ساز بشر برای یک نمایش عجیب سفر میکنند که جزیره هک میشود و ساکنان جزیره گروگان گرفته میشوند...
-
-
-
7.5-
«هاناکو-سان، هاناکو-سان... تو اونجایی؟» در آکادمی کامومه، شایعات زیادی درمورد هفت راز مدرسه وجود دارد که یکی از آنها هاناکو- سان است. گفته میشود که او سومین اتاق دستشویی در طبقهی سوم ساختمان قدیمی مدرسه را اشغال میکند.نِنه یاشیرو، یک دختر دبیرستانی عاشق چیزهای اسرارآمیز و رمزآلود که رویای چیزهای عاشقانه را دارد، به این دستشویی جن زده قدم میگذارد … اما هاناکو-سانـی که او ملاقات میکند اصلاً آن هاناکو-سانـی نیست که او تصورش را میکرد! هاناکو-سانـه آکادمی کامومه... یک پسر است!
-
7.78.6
کوبایاشی سان یه خانوم تنهاست که توی یه آپارتمون یه زندگی کارمندی ساده و چرت و بی خودی داره. روزها همینطور در پی هم در میگذرند تا اینکه یهویی یکی ظاهر میشه که اصرار به زندگی کردن با اونُ داره! حالا این “یکی” چه مرگشه؟ چی میگه؟ ظاهرا کوبایاشی سانِ قصه ما جونشون رو نجات داده و ایشون هم قصد جبران این موهم رو دارند. “یکی” داستان ما هر کاری برای کوبایاشی سان از دستش بر میاد انجام میده ، ولی خب همه چیز طبق برنامه پیش نمیره… تا هنوز یادم نرفته بگم که همون “یکی” قصه ما هم یه تختهش کمه و هم یه اژدهاست که به شکل آدم در اومده! اینجاست که زندگی ساده و چرت خانوم ما دست خوش تغییراتی شگرف میشه…
-
5.5-سازندگان: John Burgmeier,Touko Machida,Bonny Clinkenbeard | ستارگان: Rachael Messer,Kristin Sutton,Alex Moore
داستان زندگی یک سنتار (موجودى كه بالاتنه ای انسان دارد و بدن و چهار پایش اسب است.) هیمه یه دختر سنتور خجالتی و نازه. توی دنیای اون همه موجودات افسانهای هستن و همه همکلاسیاش گوش و دم و بال و اعضای قابل روییت افسانهای دارن. جدا از این بخشهای افسانهای، هیمه و دوستاش به نظر میاد یه زندگی مدرسهای شاد و عادی دارن!
-
8-
یک شب جسمی عجیب و غریب به سر نیتا از اعضای یاکوزا برخورد می کنه که داخلش دختری به اسم هینا است که قدرت های فوق العاده داره توانایی هایی که برای کسب و کار یاکوزاها مفید با ارزشه به همین خاطر نیتا با هینا معامله می کنه و در عوض استفاده از قدرتهای هینا شرایط مناسبی برای زندگی هینا فراهم می کنه ولی متاسفانه قدرت های هینا چندان خوب کنترل نمیشند و همیشه انفجار و نابود شدن همه چی بخش جدای ناپذیر برنامه ی زندگی اونهاست و این تازه شروع ماجرای زندگی و رابطه ی عجیب این دو نفر با همدیگه است!!
-
5-
داستان در قرن 15 ام شکل میگیره، حین جنگ صد ساله بین فرانسه و انگلیس که با پیروزی فرانسه پایان میابه. مونتمورنسی که پسر با شرافتیه جادو و کیمیاگری میخونه و عضو دانشکده شوالیه های سلطنتی میشه. با این حال وقتی فرانسه شکستشون میده همه چیزشون رو میبازن. الان که همه چیز رو از دست دادن و به یه مرد نیاز دارن، مونتمورنسی که قبلا کیمیاگری رو یاد گرفته بوده به روستای یه دختر مرموز به اسم یهان میره.
-
6.7-
با شینا اکی مثل دخترا رفتار میشه پس اون تصمیم میگیره که بره به توکیو تو یه دبیرستان جدید که بتونه خودش رو اونجا عوض بکنه. هر چند چیز های جالبی در خونه جدیدش انتظار اون رو میکشه. سونوهارو که یه پرستار خوش قلب هستش همراه با ایاکا در خونه هستن. به همراه سه دختر دیگه از انجمن دانشجویی و داستان ما اینجا شروع میشه که اکی تو یه خونه با 4 تا دختر زندگی جدیدش رو شروع میکنه.
-
6.810
در انتهایِ تعطیلاتِ تابستانیِ آخرین سالِ دبیرستان، یوئوتا ناروکامی روزهایش را در حالِ آمادهسازی برایِ آزمون ورودی دانشگاه سپری میکند؛ تا زمانی که دختر جوانی به نام هینا ناگهان ظاهر شده و خود را «خدای علم لایتناهی» معرفی میکند. یوئوتا که گیج شده، حرفِ هینا را در مورد «پایانِ جهان در 30 روز» را باور نمیکند. بعد از پی بردن به قابلیتِ پیشبینیِ خداگونهی هینا، یوئوتا کمکم به این باور می رسد که قدرت آن دختر واقعی و حقیقی است. هینا که علیرغم قدرتِ فوقبشریِ خود دارای چهرهای معصوم و کودکانه است، بنا به دلایلی تصمیم میگیرد تا در خانهی یوئوتا زندگی کند و این درآمدی است بر آغاز تابستانِ پر جنب و جوش آن دو، قبل از سر رسیدن «پایان»...
-
6.8-
سرباز سابق، جووزو اینویی، تنها یه سوال براش مطرحه (کی اونو تبدیل به یه سایبرگ کرده و تمام خاطراتشو هم پاک کرده؟) بعد از پایان جنگ، سربازهای سایبرگ که به "گسترش یافته" معروف هستند، مرخص شدند. جووزو اینویی هم یکی از اونها بود، مردی که بدنش تبدیل شده بود و سرش هم با یک تفنگ عظیم جایگزین شده بود. بدون هیچ خاطرهای از زندگی گذشتش یا اینکه کی و چرا سرشو جایگزین کرده. اینویی توی خیابونهای تاریک به عنوان یه "حل کننده" هر پروندهای مرتبط با "گسترش یافته" ها به سختی زندگی میگذرونه. وقتی یه همرزم "گسترش یافته" تو دفتر اینویی سر و کلش پیدا میشه در حالیکه یه بچه رو گروگان گرفته و در حال فرار از دست سازمان امنیته. اینویی فقط باید طرفو از دفترش بندازه بیرون، اما وفاداری اینویی به یه برادر "گسترش یافته" مانع میشه مجبورش میکنه که پرونده رو قبول کنه. مراقبت از یه بچه اصلا کار آسونی نیست، اونم وقتی که همه دنبالشن، از گنگهای خیابونی گرفته تا شرکت مگا که یه مامور مخصوص رو فرستاده که کاملا هم میدونه چجوری با "گسترش یافته" ها دست و پنجه نرم کنه...
-
6.3-
کاشو مینادوکی، پسری از یک سلسلۀ دراز از شیرینیپزهای ژاپنی، برای باز کردن شیرینیپزی خودش، لا سولِیل، خانهش را ترک کرد. زمانی که بار و بندیلش را باز میکرد، دو دختر گربهای (نِکو) که خانوادهاش بزرگ کرده بودند را دید که در جعبهها پنهان شدهاند: چوکولا و وانیلا. ابتدا خواست برشان گرداند ولی در آخر به خاطر التماسهایشان تسلیم شد. حال آنها با هم لا سولِیل را میگردانند. روزی زمانی که چوکولا برای خرید بیرون رفته بود، آشپزخانهای را میبیند. داستان با رویاروییشان شروع میشود...
-
7.1-
داستان نوجوانانه حول بزرگ شدن بچه های باشگاه سافت تنیس مدرسه دبیرستان مقدماتی می پردازد، که در معرض بسته شدن است. توما شینوجو از ماکی کاسوراگی می خواهد به خاطر مهارت هایی که ادعا می کند به تیم ملحق شود، و به مسابقات تابستانی اشاره می کند. کاسوراگی برای این کار پول ی درخواست می کند.
-
6.78.3
کیجو نام یک ورزش در دنیای این انیمه ست : یک سکو در میون آب بصورت شناور قرار داده شده، شرکت کننده ها روی سکوی مورد نظر قرار می گیرند و باید در طول مسابقه تلاش کنن که با استفاده از پایین تنه و بالاتنه خودشون فرد مقابلشون رو به درون آب بندازن و اینجوری برنده میدان باشن. اما انجام این ورزش به این سادگیا نیست .. موندن روی سکو و تحمل بار ضربات حریف تنها به قدرت و زور بستگی نداره! بلکه به انعطاف پذیری بالایی نیاز داره و میشه گفت اگر بازیکن ها مهارت ژیمناستیک وارانه ای داشته باشند می تونن به نتیجه بهتری دست پیدا می کنند و استراتژی چینی برای نحوه بیشتر ماندن روی سکو بخش مهمی از این ورزش به شمار میره
-