مربی دوستیابی و نویسنده مشتاق کتاب، ابیگل اسلیتر، توسط ناشرش جک مأموریت مییابد تا ثابت کند که توصیههای دوستیابی او واقعاً مؤثر است. با این کار، او تصمیم می گیرد تا در 12 روز، مردی را در شب کریسمس عاشق خود کند...
اَبی جانسون به عنوان یکی از جوانترین مدیران کلینیک “فرزندپروری تنظیم شده” در 22 هزار فرآیند سقط جنین دست داشته و روز به روز نیز به تعداد آن ها افزوده می شود. او همچنین به زنان بی شماری نیز در مورد انتخاب های باروری آن ها مشاوره داده است. شور و اشتیاق ابی در نهایت او را به سمت تبدیل شدن به یک سخنگو برای شاخه “فرزندپروری تنظیم شده” می کشاند و باعث می شود که او به صورت قانونی برای انگیزه ها و دلایل خود که عمیقا به آن ها اعتقاد دارد، بجنگد. تا اینکه یک روز او چیزی را می بیند که همه چیز را تغییر می دهد…