در سالهای پرآشوب جنگ جهانی دوم و دولت دستنشانده اسلواکی در زمان جنگ، «ماریکا»، یک خیاط بیوه مجارستانی، پسری یهودی را در خانهاش در مرز اسلواکی و مجارستان پناه میدهد.
این فیلم درام تاریخی جذاب به زندگی زدنک تومان میپردازد، او یک شخصیت بحث انگیز، سیاستمداری بی نظیر و کارآفرینی مشکوک است، اما همچنین نجات دهنده صدها انسان در اروپای شرقیست...
این درام دلهرهآور که بر اساس شخصیتها و رویدادهای واقعی ساخته شده، بر فداکاری شخصی یک دانشجوی تاریخ اهل پراگ، یان پالاخ، تمرکز دارد که در اعتراض به اشغال چکسلواکی توسط شوروی در سال ۱۹۶۹ خود را به آتش کشید. داگمار بورشووا، یک وکیل زن جوان، با دفاع از خانواده یان در محاکمهای علیه دولت کمونیستی، رژیمی که سعی در بیآبرو کردن فداکاری پالاخ داشت، به بخشی از میراث او تبدیل شد. این اقدام قهرمانانه برای آزادی چکسلواکی بود.
ماریا ترزیای جوان زندگی خود را به روشنی پیش روی خود میبیند: او با فرانتس استفان لورن ازدواج خواهد کرد و با او خانوادهای بزرگ تشکیل خواهد داد. حتی اگر فرانتس استفان از شانس خود کاملاً مطمئن نباشد و پدرش، امپراتور چارلز ششم، و مشاور قدرتمندش، شاهزاده اوژن ساووی، نقشههای کاملاً متفاوتی برای آنها بکشند، کاملاً به نظر میرسد که این دوشس جوان باید شادی خود را فدای آرمان کشور کند.
در سال 1989 ، در اوج انقلاب مخملی ، ماری و همسرش ویکتور پس از سالها تبعید به خانه خود در پراگ بازگشتند. پس از یک تصادف رانندگی ، ماری از کما بیدار می شود و هیچ اثری از ویکتور نیست...