خواهر کارلوس با تصمیم ناگهانی برادرش برای ازدواج با دختری که اخیراً آشنا شده، شوکه میشود. او برای پی بردن به حقیقت ماجرا، تحقیقاتی را آغاز میکند که او را درگیر خطر میکند.
یک گفتگوی آزاد میان مجردهای سیاهپوست درباره قرار گذاشتن در آتلانتا، شامل چالشها و فرصتهای پیش روی آنها. شش کلیشه در شخصیتهای حاضر در این گفتگو تجسم یافتهاند. انتظارات غیرواقعبینانه مورد بحث و تحلیل قرار میگیرند. مثالهای واقعی از موقعیتها و پویاییهای روابط برجسته میشوند.
داستان درباره اسلون و جکسون که مدام سر این موضوع که چرا هنوز مجرد هستن با خانواده هاشون درگیرند، در این نفر در یک تعطیلات باهم روبرو میشن و تصمیم میگیرند در سال پیش رو باهم "قرار مقدس" بزارند.