Savoy Bailey

اوری و جید، دو دوست فارغ‌التحصیل، به شهر دوران کودکی خود بازمی‌گردند. در آنجا، جید به طرز مشکوکی ناپدید می‌شود؛ اتفاقی که یادآور ناپدید شدن دوست دیگرشان، میا، در گذشته است.

زنی که به تازگی به سر کار برگشته، پرستار بچه‌ای را استخدام می‌کند که در ظاهر فردی مناسب است، اما در واقع قصد دارد با استفاده از گذشته مشترکشان، به زندگی این زن و خانواده‌اش آسیب بزند.

ویویان و رایان ویلیامز پس از خرید خانه رویایی خود شادتر از هر زمانی بودند. بهشت تازه کشف شده آنها به زودی به یک کابوس وحشتناک تبدیل می شود، زمانی که متوجه می شوند صاحب قبلی هنوز به طرز عجیبی به خانه وابسته است.

صاحب ناهارخوری دان تولیوار در شبکه ای از دسیسه ها گرفتار می شود ...

زنی خسیس قصد دارد شهر کوچک خود را بفروشد و به عواقبش که گریبان گیر افرادی که در آن زندگی میکنند میشود , اهمیتی نمی دهد ...