ماوی، زنی که در آلمان بزرگ شده، بهطور ناگهانی از اصلونسب اشرافی خود در ترکیه باخبر میشود. با ورود به این دنیای جدید و پر از تجملات، هویت تازه او بر رابطهاش تأثیر میگذارد و آن را دستخوش چالشهایی جدی میکند.
سمرت یک مادر مجرد در یک بیمارستان محلی در زوریخ کار می کند، او هر کاری می کند تا زندگی بهتری را برای دخترش جو تضمین کند. هنگامی که سمرت به ناحق در بیمارستان متهم می شود ، او از حقوق خود دفاع می کند تا همه چیزهایی را که دوست دارد از دست ندهد...
عینور ، یک زن آلمانی ترک تبار ، در برابر مخالفت خانواده اش برای یک زندگی آزاد و خودمختار تصمیم می گیرد. برادرانش او را توهین و تهدید می کنند ، تا اینکه سرانجام او بزرگترین برادرش را به پلیس معرفی می کند...